سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از دوست به یادگار دردی دارم

صفحه خانگی پارسی یار درباره

همه چیز فانی است و عشق باقی

خدا

 همه چیز فانی است و عشق باقی

 

ما انسان ها معمولا همدیگر را با ظاهر و اسم و رسم و گاهی نیز شغل و ثروت و  امثال آن می شناسیم. گاهی نیز وقتی می خواهیم از کسی تعریف کنیم، زیبایی و اندام و قد و حتی لباس او را ملاک قرار می دهیم. خیلی که اهل دل باشیم، معلومات، نکته سنجی، تیز بینی، اخلاق خوش، مردم داری و نظایر آن را را هم اضافه می کنیم.

اما همیشه یادمان می رود که همه انسان در همین دل اوست. انسان هر چه هست در پشت همین دل او نهفته است. قدرتمند ترین احساسات انسان در دل اوست. چه آن که وجودی پر از عشق  و چه آن که قلبی به کینه آلوده دارد،هر چه که هست در دل او نهفته است و اگر برای شناخت آدمی از این دل که می تواند نمایانگر بزرگترین و پاک ترین احساس بشری  و نیز زشت ترین حس این جهانی باشد،بگذریم، چگونه می توان انسان را با آن همه جیزهای بی ارزش و کم ارزش دیگر شناخت؟ 

اشتباه نکنید. قصد جسارت به کسی را ندارم. در حقیقت من با این سخنان گذشته خود را به نقد کشیده ام. زمانی نه چندان دور من نیز نه قدر دل را می دانستم و نه ارزش احساسات قلبی را. نه با عشق آن چنان که باید و شاید آشنا بودم و نه می دانستم که نفرت چه قدرتی شوم عجیبی است. معیر من نیز برای ارزش انسان ها همان بود که نام بردم. تا آن که خدا نور عشق را در دل من قرار داد و چون کوری که خداوند پس از نابینایی به او چشم عطا می کند، من نیز چشم به عشق باز کردم و دانستم که جز عشق هر چه هست در این سرای گذر، سرابی بیش نیست. همین بهار که در آن هستیم خود بهترین گواه من است بر آن که شادی ها و سبزی های این جهان همه گذراست و جز عشق همه چیز فانی است. نمی دانم چگونه تعبیر کنم اما یقین دارم که عشق از مقولات الهی است و چون خدای هستی خصلت جاویدانی دارد.